زیارت کوتاهی است که سید ابن طاووس، در کتاب «مزار» نقل کرده و در آن مزیت بسیاری آمده است؛
فرمود [با حذف اسناد روایت]: از جابر جعفی، از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده که به جابر فرمود: بین شما و قبر حسین(علیهالسلام) چه اندازه مسافت است؟ عرضه داشتم: یک روز و پارهای از روز، فرمود: آن حضرت را زیارت میکنی؟ گفتم: آری، فرمود: آیا تو را خشنود نکنم، آیا تو را به ثواب ایشان مژده ندهم؟ گفتم: آری فدایت شوم.
فرمود: مردی از شما، چون برای زیارت او مهیا شود، اهل آسمان یکدیگر را مژده دهند و چون از منزلش، سوار یا پیاده بیرون رود، حقتعالی هزار فرشته از فرشتگان را بر او بگمارد که بر او صلوات فرستند تا به قبر امام حسین(علیهالسلام) برسد.
آنگاه امام صادق فرمود: چون به سوی قبر حسین(علیهالسلام) آمدی، بر درگاه روضه بایست و این کلمات را بگو که برای تو به تلافی هر کلمه از آن، بهرهای از رحمت الهی خواهد بود. عرضه داشتم: فدایت شوم آن کلمات کدام است؟ فرمود: بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَِفْوَةِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُوسىٰ كَلِيمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ عِيسىٰ رُوحِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ رُسُلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَخَيْرِ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ الْحَسَنِ الرَّضِيِّ الطَّاهِرِ الرَّاضِي الْمَرْضِيِّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَصِيُّ الْبَرُّ التَّقِيُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ وَأَناخَتْ بِرَحْلِكَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحَافِّينَ بِكَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَجاهَدْتَ الْمُلْحِدِينَ، وَعَبَدْتَ اللّٰهَ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.
سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا، سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا، سلام بر تو ای وارث ابراهیم دوست خدا، سلام بر تو ای وارث موسی همسخن خدا، سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا، سلام بر تو ای وارث محمّد سرور رسولان خدا، سلام بر تو ای وارث علی امیرمؤمنان و بهترین جانشینان، سلام بر تو ای وارث حسن پسندیده و پاک و راضی و مورد خشنودی حق، سلام بر تو ای صدیق اکبر، سلام بر تو ای جانشین نیکوکار پرهیزگار، سلام بر تو و بر ارواحی که به درگاهت فرود آمدند و مرکب به بارگاهت خواباندند، سلام بر تو و فرشتگان گرداگردت، گواهی میدهم که نماز را به پا داشتی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر کردی، با کافران و بیدینان جهاد کردی و خدا را پرستیدی تا آنکه مرگ به سویت آمد، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
آنگاه به سوی قبر مطهر میروی و برای تو به هر قدمی که برداری و بگذاری، ثواب کسی که در راه خدا کشته شده و در خون خود غلطیده خواهد بود. چون به قبر رسیدی، دست خود را به قبر بمال و بگو: «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ فِی أَرْضِهِ؛ سلام بر تو ای حجت خدا در زمین» . سپس برای خواندن نماز برو، به هر رکعتی که نزد آن حضرت بخوانی، برای تو همانند ثواب کسی که هزار حج و عمره بجا آورده و هزار بنده آزاد کرده خواهد بود و همانند کسی که هزار صحنه با پیامبر مرسلی ایستاده باشد پاداش میگیری … تا پایان روایت؛
این روایت با تفاوت اندکی با روایت مفضّل بن عمر، در«آداب زیارت امام حسین»(علیهالسلام) گذشت.
ثواب خواندن زیارتنامه امام حسین علیه السلام
از بشیر دهان نقل شده است که به امام صادق (ع) عرض کردم که گاهی نمیتوانم به حج بروم، روز عرفه را نزد قبر امام حسین (ع) مىگذرانم. امام فرمودند: کار خوبی میکنی. اى بشیر، هر مؤمنى که بامعرفت، به زیارت قبر امام حسین (ع) برود (در روزی بهجز روز عید) براى او ثواب بیست حج و بیست عمره مقبول و بیست جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل نوشته میشود و هر که آن حضرت را در روز عید زیارت کند، برایش ثواب صد حج و صد عمره و صد جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل نوشته میشود.
سپس امام (ع) میفرمایند: و هر که آن حضرت را در روز عرفه (بامعرفت به حقشان) زیارت کند، براى او ثواب هزار حج و هزار عمره پسندیده مقبوله و هزار جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل خواهد بود. بشیر از امام سؤال میکند: ثواب موقف عرفات چگونه نصیبم میشود؟ پس آن حضرت (مانند فرد خشمناک) به او نگاه میکنند و میفرمایند: اى بشیر، هرگاه مؤمنی در روز عرفه، به زیارت قبر امام حسین (ع) برود و در نهر فرات غسل کند و سپس بهسوی قبر آن حضرت برود، حقتعالی از براى او به هر گامى که برمىدارد، حجى که با همه مناسک به عمل آورده باشد، بنویسد. بشیر در ادامه میگوید: چنین گمان دارم که فرمود و عمره وغزوه.
در روایت معتبر دیگری از رفاعه آمده است امام صادق (ع) به من فرمود که امسال حج انجام دادی؟ گفتم: فدایت شوم، مالی نداشتم که به حج روم ولیکن عرفه را نزد قبر امام حسین (ع) گذراندم. امام صادق فرمود که: تو هیچ کوتاهى نکردى… و اگر که کراهت نداشتم که مردم حج را ترک کنند، حدیثى براى تو مىگفتم که هرگز زیارت قبر آن حضرت را ترک نکنى. پس امام ساعتى ساکت شدند و بعدازآن فرمودند که: پدرم به من خبر داد که هر کس بهسوی قبر امام حسین (ع) بیرون رود و عارف به حق آن حضرت باشد و با تکبر نرود، هزار ملک از جانب راست و هزار ملک از جانب چپ، همراه او مىشوند و برای او ثواب هزار حج و هزار عمره که با پیغمبر یا وصى پیغمبر انجام داده باشد، نوشته میشود.
در مفاتیحالجنان شیخ عباس قمی آمده است اگر خواستى آن حضرت را در این روز زیارت کنى و برایت امکان داشت، در آب فرات و یا هر آبى غسل کن و پاکیزهترین جامههاى خود را بپوش و قصد زیارت آن حضرت کن در حالتى که بهآرامی و وقار و تأنى باشى.
بیوگرافی احمد شاملو
احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. پدرش حیدر نام داشت که تبار او به گفتهٔ احمد شاملو در شعر من بامدادم سرانجام از مجموعهٔ مدایح بیصله به اهالی کابل برمیگشت. مادرش کوکب عراقی شاملو، و از قفقازیهایی بود که انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ روسیه، خانوادهاش را به ایران کوچاندهبود. دورهٔ کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت میرفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. دوران دبستان را در شهرهای خاش، زاهدان و مشهد گذراند و از همان دوران اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عامه کرد. دوره دبیرستان را در بیرجند، مشهد و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را در دبیرستان ایرانشهر تهران خواند و به شوق آموختن دستور زبان آلمانی در سال اول دبیرستان صنعتی ثبتنام کرد.
دورهٔ کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت میرفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. دوران دبستان را در شهرهای خاش، زاهدان و مشهد گذراند و از همان دوران اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عامه کرد. دوره دبیرستان را در بیرجند، مشهد و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را در دبیرستان ایرانشهر تهران خواند و به شوق آموختن دستور زبان آلمانی در سال اول دبیرستان صنعتی ثبتنام کرد.
در اوایل دهه ۲۰ خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندرمری به گرگان و ترکمن صحرا فرستاده شد. او همراه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در آن هنگام در فعالیت های سیاسی شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر شد و به زندان شوروی در رشت منتقل گردید. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه (ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد.
شاملو با به قدرت رسیدن پیشه وری و جبهه دموکرات آذربایجان به همراه پدرش دستگیر می شود و دو ساعت جلوی جوخه آتش قرار می گیرد تا از مقامات بالا کسب تکلیف کنند. سرانجام آزاد می شود و به تهران باز می گردد و برای همیشه ترک تحصیل می کند.
شهرت اصلی شاملو بهخاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی که هماکنون یکی از مهمترین قالبهای شعری مورد استفاده ی ایران بهشمار میرود و تقلیدی است از شعر سپید فرانسوی یا شعر منثور شناخته میشود.
شاملو کیست؟
احمد شاملو، شاعری بلند آوازه و نویسندهای توانمند بود. «الف. بامداد» و «الف. صبح»، تخلص مردی است که عمده شهرت وی بهخاطر پایهگذاری جریانی نو در شعر معاصر فارسی بهوجود آمده است. احمد شاملو، زبانشناس، مترجم، فرهنگنویس، روزنامهنگار، فیلمنامهنویس و پژوهشگری شناختهشده بود که زندگی پربار او، با پستیوبلندیهای بسیار همراه بوده است. شاملو بهواسطه ارج نهاندن به مفهوم «هنر متعهد»، طرفداران و مخالفان بسیار دارد؛ اما بیگمان، کمتر کسی یارای انکار این موضوع را دارد که وی، از شاخصهها و پیشگامان ادبیات غنی پارسی است.
روند شاعری احمد شاملو
شاملو در سال ۱۳۲۵ بخشی از شعر «ناقوس»نیما یوشیج را میخواند و برداشتش از شعر دگرگون میگردد. در همان سال نیما را ملاقات میکند و از آن پس یکی از شاگردان پر و پا قرص او میشود. مجموعههای اولین شاملو در قالب نیمایی است. اما شاملو پس از آشنایی با شعر شاعران انقلابی در جهان همچون پل الوار و لویی آراگون فرانسوی، لورکا اسپانیایی و مایاکوفسکی روسی تحت تاثیر قرار میگیرد و با شعر منثور یا بی وزن روبرو میشود. شعرهای مجموعه «هوای تازه» او تلاشی برای فاصله گرفتن از سبک نیمایی محسوب میشود. در واقع شاملو نخستین بار در شعر «تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد رسما «وزن» را رها کرد و به صورت پیشرو، سبک نویی را در شعر معاصر فارسی بینان نهاد که امروزه با عنوان شعر شاملویی، شعر سپید و شعر منثور از آن نام برده میشود و یکی از رایجترین قالبهای شعر فارسی است.
شاملو درباره شعر بی وزن میگوید: امروز خواننده شعر میداند که وجه امتیاز شعر از ادبیات، تنها و تنها منطق شاعرانه است، نه وزن و قافیه و صنعتهای کلامی.
دکتر شفیعی کدکنی درباره تاثیر شاملو بر شعر فارسی میگوید: «اگر شعر امروز فارسی میتواند در کنار شعرهای رایج در ادبیات معاصر جهان از حضور خود شرمگین نباشد، به برکت تأثیرپذیریهای خلاق نسل شاملو و شخص شاملو از شعر فرنگی است.»
همچنین ضیاء موحد (شاعر و استاد فلسفه) معتقد است امروزه تأثیر شعر شاملو بر شعر معاصر ایران از تأثیر شعر نیما بیشتر مشهود است.
شعر شاملو با وجود اینکه فاقد وزن عروضی است؛ سرشار از قافیهها و موسیقی درونی است. زبان او تلفیقی از سادگی و پیچیدگی است و او با هنرمندی واژگان کلاسیک و ادیبانه را در کنار واژگان معمول و عامیانه مینشاند و زبانی منحصر به فرد ایجاد میکند. ترکیب سازی و تصاویر و تعابیر بکر و تازه از ویژگیهای دیگر شعر شاملوست. شعرهایی که سراسر بر محور انسان گرایی و عشق و آزادی و حماسه میچرخد.
سرانجام احمد شاملو پس از تحمل سال ها رنج و بیماری، در ساعت ۹ شب دوم مرداد ۱۳۷۹ (چند ساعت بعد از آن که دکتر معالجش او و آیدا را در خانهٔ شان در شهرک دهکدهٔ فردیس کرج تنها گذاشت، درگذشت. و پیکرش در امامزاده طاهر کرج، به خاک سپرده شدهاست. عشق، آزادی و انسانگرایی، از ویژگیهای آشکار سروده های شاملو هستند. سنگ مزار شاملو را چندین بار افراد ناشناسی شکسته اند.
نگار فروزنده متولد سوم تیرماه سال ۱۳۵۷ در شمیران تهران میباشد او بازیگری را در آموزشگاه آزاد آموخت و در سنین جوانی به شهرت رسید
تحصیلکرده مقطع دیپلم رشته انسانی می باشد که اولین بار در 14 سالگی جلوی دوربین رفت حالا در آشپزی تبحر دارد و برای دل خود عکاسی می کند
نگار فروزنده (Negar Forozandeh) در شهر شمیرانات تهران به دنیا آمد و دو برادر بنام های کیوان و احسان دارد ، پدرش شغل آزاد و مادرش خانه دار است.
فعالیت حرفه ای نگار فروزنده
خانم فروزنده کلاسهای بازیگری را زیر نظر حمید سمندریان گذراند و سپس به سینمای حرفهای ایران روی آورد.
وی از سال 1372 یعنی از سن 14 سالگی بازیگری را با حضور در فیلم سینمایی چه باید کرد به کارگردانی حسن فردرو به صورت جدی آغاز کرد.
اهالی سینما بهترین بازی او را مربوط به حضورش در فیلم کافه ستاره می دانند، کارگردانی این اثر بر عهده سامان مقدم بود.
وی سابقه همکاری با کارگردان های صاحب نامی چون داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا و مسعود کیمیایی را در کارنامه بازیگر خود دارد.
از ویژگی های اصلی بازیگری وی می توان به متفاوت بودن نقش هایش اشاره کرد، او هیچ گاه کار تکراری انجام نداده است.
در سال 1383 وقتی 26 ساله بود با فیلم کافه ستاره به کارگردانی سامان مقدم درخشید سپس سال 85 در فیلم پاپیتال مورد ستایش منتقدان قرار گرفت.
نگار فروزنده با ایفای نقش در فیلم های داریوش مرجویی یعنی “میکس” و “دختر دایی گمشده” در میان مردم شناخته شد و سپس با ایفای نقش در فیلم کافه ستاره به کارگردانی سامان مقدم در سال 1383 به نقطه اوج خود در آن دوران رسید.
نگار فروزنده در سال 1385 با بازی در فیلم پاپیتال مورد ستایش منتقدان قرار گرفت، بازی در این فیلم سینمایی و ایفای نقش اول از برجسته ترین اتفاقات هنری زندگی هنری فروزنده بود.
اوج شهرت نگار فروزنده
در کارنامه هنری این هنرمند کارهای شاخص و دیده شده زیادی موجود می باشد که از جمله آنها میتوان به فیلم «کافه ستاره» اشاره کرد این فیلم به کارگردانی سامان مقدم تولید شد و در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر تندیس بهترین تدوین و تندیس ویژه هیئت داوران را از آن خود کرد او همچنین در سریال «من یک مستاجرم» از پریسا تخت آور در سال 1382 بسیار خوش درخشید
ماجرای عمل بینی نگار فروزنده
تاکنون شایعات زیادی در رابطه با عمل های زیبایی مختلف این بازیگر در فضای مجازی منتشر شده است اما طبق چیزی که خود خانم فروزنده اعلام کرده فقط عمل بینی انجام داده که آن هم به خاطر تصادف و شکستگی در ناحیه بینی بوده است و تاکنون عمل زیبایی دیگری انجام نداده اند
ازدواج نگار فروزنده
خانم فروزنده تاکنون ازدواج نکرده و مجرد می باشد و خبر هایی که در رابطه با ازدواج او با آقای فربد زمهریری منتشر شده کذب می باشد
علایق نگار فروزنده
از جمله علایق این هنرمند میتوان به سفر کردن اشاره کرد او به سفر بسیار علاقه دارد و علاقه مند است به کشورهای مختلف سفر کند و با طبیعت و فرهنگ آنها آشنا بشود همچنین به آشپزی بسیار علاقه دارد و زمانی که میخواهد حال خودش را خوب کند آشپزی می کند
فیلم های سینمایی نگار فروزنده
جوجه تیغی: مستانه مهاجر، 1399
افسونگر: حسین تبریزی، 1392
کمی شیرین بسی فرهاد: سیدجواد رضویان، 1389
اخراجی ها 3: مسعود ده نمکی، 1389
شرط اول: مسعود اطیابی، 1388
اخراجی ها 2: مسعود ده نمکی، 1387
دعوت: ابراهیم حاتمی کیا، 1387
محاکمه در خیابان: مسعود کیمیایی، 1387
دایره زنگی:پریسا بخت آور، 1386
بلند گریه کن:اسماعیل فلاح پور، 1385
اخراجی ها: مسعود ده نمکی، 1385
پاپیتال: اردشیر شلیله، 1385
کافه ستاره: سامان مقدم، 1383
دعوت به شام: داوود موثقی، 1379
داستان های جزیره (دختردایی گمشده): داریوش مهرجویی، 1378
میکس: داریوش مهرجویی، 1377
معصوم: داود توحیدپرست، 1377
پشت دیوار شب: مهران تأییدی، 1376
بازی های پنهان: کریم هاتفی نیا، 1374
سریال های نگار فروزنده
1391 شهر دقیانوس
1389 دارا و ندار
1384 ریحانه
1382 من یک مستاجرم
1381 پاورچین (بازیگر مهمان)
1378 جوان امروز
1377 راه سوم
1376 گل های آفتابگردان
نگار فروزنده در نمایش خانگی
رقص روی شیشه:مهدی گلستانه، 1397
شب های مافیا:سعید ابوطالب، 1399
تله فیلم های نگار فروزنده
انتقال:علی رضا بذرافشان، 1387
نیلوفر کبود:سیروس مقدم، 1386
ثانیه شمار:حسین تبریزی ، 1387
برادرزادهٔ عزیز:علیرضا امینی ، 1388
دغدغه:1384
گرهٔ آخر:حسن لفافیان ، 1385
دایرهٔ تلخ:شاهین باباپور ، 1385
انتقاد نگار فروزنده از وضعیت نامساعد سینما
نگار فروزنده بازیگر سینما و تلویزیون که مدتی است از قاب تصویر دور شده، دلایل دوری اش از سینما را ضعف فیلم نامه ها، وسواس در انتخاب نقش و اوضاع بد مالی سینما عنوان کرد و گفت: از دور دستی بر آتش دارد، وی افزود: فیلم نامه هایی که خوانده ام انسجام مناسب را ندارند، شخصیت پردازی ها به شدت ضعیف است و در این مدت نقشی که برایم راضی کننده باشد، وجود نداشته است.
فروزنده افزود: برخی اوقات برخی تهیه کنندگان برای پایین آوردن هزینه، مجبور به سرشکن کردن خرج ها می شوند که این عواقب ناخوشایندی به همراه دارد.
نگار فروزنده در دادستان مسعود ده نمکی
نگار فروزنده که در سه کار اخراجی ها و همچنین سریال «دارا و ندار» با مسعود ده نمکی همکاری داشته است، در سریال «دادستان» جلوی دوربین رفته و وی در این مجموعغه در نقش مریم هنرنمایی کرده است.
سریال «دادستان» به کارگردانی مسعود دهنمکی و تهیه کنندگی محمد خزاعی محصول جدید مرکز سیما فیلم از امروز روی آنتن شبکه سه سیما رفته است.
نگار فروزنده در اخراجی ها
وی با تاکید بر نگاه فعلی خود به بازیگری اذعان کرد: روزگاری من نوجوان بودم و در آن سن شاید با شوق فراوانی به بازیگری نگاه می کردم، همین شوق باعث می شد از بسیاری از عوامل بگذرم اما روزی می رسد که انسان متوجه می شود که هیچ چیز برای وی از زندگی مهمتر نیست.
نگار فروزنده در گل های آفتابگردان
بازیگر سریال گل های آفتابگردان با اشاره به عدم قبول اکثر پیشنهادات تصریح کرد: من اصلاً به این اعتقاد ندارم که به دلیل فراموش نشدن هر نقشی را بازی کنم، نمی خواهم به هر قیمت توی چشم باشم، در ثانی بازیگری که سال ها کار کرده اگر با چند سال کار نکردن از اذهان پاک شود، همان بهتر که بازیگری را کنار بگذارد و این نشان می دهد که مسیر را از همان اول اشتباه رفته است.
فروزنده در همین ارتباط خاطرنشان کرد: از نظر من اگر یک بازیگر چهار کار قابل دفاع در کارنامه خود داشته باشد به هیچ وجه فراموش نمی شود، من ترسی ندارم که در ذهن مردم فراموش شوم و اگر این اتفاق برایم بیفتد آن را فرصتی برای جبران اشتباهات گذشته می دانم.
حکیم عمر خیام نیشابوری با نام غیاث الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری در 28 اردیبهشت سال 427 در نیشابور متولد و در 12 آذر سال 510 در نیشابور در گذشت. که خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النّیسابوری هم نامیده شده است، همه چیزدان، فیلسوف، ریاضیدان، ستاره شناس و رباعی سرای ایرانی در دوره ی سلجوقی بود.
نام کاملش غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری، معروف به خیام است، در دوران حکومت ترکان سلجوقی بر خراسان در شهر نیشابور به دنیا آمده است. پدرش ابراهیم، خیمه دوز بوده است.
زندگی نامه خیام نیشابوری
در اوایل دوران زندگی عمر خیام، ابوریحان بیرونی و ابن سینا به پایان عمر خود رسیده بودند. خیام نیشابوری در میان سالی فقه را در محضر امام موفق نیشابوری آموخت. همچنین ستاره شناسی، تفسیر، حدیث، فلسفه و حکمت. در برخی منابع ذکر شده که وی فلسفه را مستقیما از زبان یونانی آموخته بود.
با سرپرستی قاضیالقضات سمرقند و ابوطاهر در نزدیک سال ۴۴۹ هجری قمری، کتابی با عنوان رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله دربارهی معادلههای درجهی سوم به زبان عربی نوشت و به دلیل رابطهی خوبی که با خواجه نظامالملک داشت، این کتاب را پس از نگارش به او هدیه داد. پس از این دوران خیام نیشابوری به دعوت پادشاه جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک برای سرپرستی رصدخانهی اصفهان به این شهر رفت. او هجده سال در آنجا ساکن بود. با مدیریت او زیج ملکشاهی آماده میشود و نزدیک سال ۴۵۸ طرح سر و سامان دادن گاهشمار را تنظیم میکند.
خیام به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر می سرود و در علوم مختلف کتابهای با ارزشی نوشته است. خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بوده است و معاصران خیام همه وی را به لقبهای بزرگی مانند امام، فیلسوف و حجة الحق ستوده اند. خیام در زمان دولت سلجوقیان زندگی می کرد که قلمرو حکومت آنان از خراسان گرفته تا کرمان، ری، آذربایجان و کشورهای روم، عراق و یمن و فارس را شامل می شد.
مرگ و آرامگاه عمر خیام
مورخان زمان مرگ خیام نیشابوری را در حدود سال های ۵۱۷ تا ۵۲۰ هجری قمری در زادگاه خود نیشابور می دانند. گروهی از تذکره نویسان هم تاریخ فوت او را سال ۵۱۶ هجری قمری نوشته اند.
اما سرانجام پس از انجام تحقیق ها و بررسی های لازم، تاریخ دقیق مرگ خیام نیشابوری را سال ۵۱۷ هجری قمری اعلام کرده اند. آرامگاه ایشان در حال حاضر در شهر نیشابور قرار دارد، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق (ع) واقع شده است.
یادبودهای عمر خیام
جالب است بدانید که یکی از حفره های ماه به افتخار این حکیم عالی قدر به نام عمر خیام نام گذاری شده است. و سیارک ۳۰۹۵ در سال ۱۹۸۰ به نام وی نامگذاری شد.
یک هتل در تونس به نام عمر خیام است، و شراب هایی در کشور فرانسه و مصر تولید می شود که خیام نام دارد.
در سال ۱۹۵۶ فیلم آمریکایی عمر خیام ساخته شد. همچنین فیلم میراث دار: افسانه عمر خیام، فیلم آمریکایی دیگری است که در سال ۲۰۰۵ ساخته شد.
حوادث مهم زمان حیات خیام
در زمان حیات خیام حوادث مهمی مانند جنگ های صلیبی، سقوط دولت آل بویه، قیام دولت آل سلجوقی به وقوع پیوست.
آثار و دستاوردهای خیام نیشابوری
خیام آثار علمی و ادبی بسیاری تألیف کرده است که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد. آثار فلسفی موجود خیام به چند رساله کوتاه، اما عمیق و پربار محدود میشود. آخرین رساله فلسفی خیام مبین تاثیر گرایشهای عرفانی بر او است. همچنین نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتش درباره اصل پنجم اقلیدس نام او را بهعنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده است.
رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، درباره معادلات درجه سوم؛.
رساله فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریه نسبتها؛
رساله میزانالحکمه؛
قسطاس المستقیم؛
رساله مسائل الحساب (این اثر باقی نمانده است)؛
القول علی اجناس التی بالاربعاء، اثری درباره موسیقی؛
رساله کون و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی، یکی از شاگردان پورسینا، در سال ۴۷۳ (هجری قمری) نوشته است؛
رساله روضه القلوب در کلیات وجود؛
رساله ضیاء العلی؛
رسالهای در صورت و تضاد؛
ترجمه خطبه ابن سینا؛
رسالهای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعبگ.
رساله مشکلات ایجاب؛
رسالهای در طبیعیات؛
رسالهای در بیان زیگ ملکشاهی؛
رساله نظام الملک در بیان حکومت؛
رساله لوازمالاکمنه؛
اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن به دست آمدهاست؛
نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی ماندهاست (نسخه لندن و برلن)؛
رباعیات خیام به زبان فارسی که در حدود ۲۰۰ رباعی یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نیست؛ بلکه به خیام نسبت داده شده است.
عیون الحکمه؛
رساله معراجیه؛
رساله در علم کلیات؛
رساله در تحقیق معنی وجود.
ویژگیهای شعر خیام:
شعر خیام، در قالب رباعی، شعری کوتاه، ساده و بدون هنرنمایی های فضل فروشانه و در عین حال حاوی معانی عمیق فلسفی و حاصل اندیشه آگاهانه متفکری بزرگ در مقابل اسرار عظیم آفرینش است. تعداد واقعی رباعیات خیام را حدود هفتاد دانسته اند، حال آن که بیش از چند هزار رباعی به او نسبت داده می شود.
در دنیای ادب و هنر بیرون از مرزها، خاصه در جهان انگلیسی زبان، خیام معروف ترین شاعر ایرانی است که شهرتش از محافل علمی و ادبی بسیار فراتر رفته است. این شهرت مرهون ترجمه رباعیات او به وسیله ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی است. اوست، که در قرن نوزدهم میلادی، افکار بزرگ فیلسوف و شاعر را به جهانیان شناساند و موجب توجه همگان به این اعجوبه علم و هنر گردید.
در حدود دوازده اثر از خیام در علم و فلسفه به جای مانده است، اما همین آثار اندک، وی را در سراسر جهان به شهرت رسانده است. از مهمترین آنها” کتاب جبر” اوست که بهترین اثر در نوع خود در ریاضیات است. از دیگر آثار او می توان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله (جبر خیام)، میزان الحکم، رساله الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله فی الوجود، رساله فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج الملکشاهی که به رومی نیز ترجمه شده ، اشاره کرد.
بهاره افشاری متولد 14 تیر 1363 در شاهرود سمنان ، بازیگر و کارگردان می باشد
فارغ التحصیل لیسانس رشته نقاشی و دیپلمه بازیگری است که از کار مونتاژ شروع کرد و در کار بازیگری درخشید و حالا در کارگردانی هم صاحب تجربه است.
او علاوه بر بازیگری نیز کار نقاشی و طراحی لباس هم می کند و یکی از حرفه ای ترین طراحان لباس بوده است .
وی عضو یک خانواده 4 نفری است و یک برادر نیز به نام بابک دارد.
اولین تجربه بازیگری بهاره افشاری مربوط به فیلم ناف می باشد که در سال 1381 ساخته شد.
وی در سال 84 با بازی در سریال او یک فرشته بود توانست به خوبی شناخته شود . او در این سریال نقش شیطان را ابفا میکرد.
شروع فعالیت بهاره افشاری
بهاره افشاری فعالیت هنری اش را در سال 1381 با یک سریال آغاز کرد. اما به دلیل تجربه ی بد در آن کار دوست ندارد از آن کار در کارنامه هنری خود نام ببرد و حتی تصمیم گرفته بود تا برای همیشه از دنیای بازیگری کنار برود.
اما کیانوش عیاری، پس از مدتها توانست او را به بازی در «روزگار قریب » ترغیب کند و او را راضی کند تا در این سریال به ایفای نقش بپردازد. بهاره افشاری پس از قبول درخواست بازی در « روزگار قریب»، توسط کیانوش عیاری، همچنین به بازی در « او یک فرشته بود» معرفی می شود و به عنوان یک پیشنهاد بسیار خوب در کارنامه هنری افشاری محسوب می گردد.
در حال حاضر بهاره افشاری و برادرش، یک شرکت طراحی لباس تاسیس کرده اند و او به عنوان مدیر بخش طراحی لباس مشغول به کار است.
فیلم های سینمایی بهاره افشاری:
– معراجیها (۱۳۹۲)
– سه درجه تب (۱۳۸۹)
– دردسر بزرگ (۱۳۸۹)
– پایاننامه (فیلم) (۱۳۸۹)
– ازدواج در وقت اضافه (۱۳۸۸)
– خیابان بیست و چهارم (۱۳۸۷)
– زندگی شیرین (۱۳۸۷)
– کلبه (فیلم) (۱۳۸۷)
– تسویه حساب (۱۳۸۶)
– صد سال به این سالها (۱۳۸۶)
– ناف (فیلم) (۱۳۸۱)
سریال های بهاره افشاری:
– نیاز (۱۳۹۴)
– آخرین بازی (۱۳۹۳)
– معراجیها (۱۳۹۳)
– دست بالای دست (۱۳۹۰)
– مرد نقرهای (۱۳۹۰)
– فاصلهها (۱۳۸۹)
– روزگار قریب (۱۳۸۶)
– او یک فرشته بود (۱۳۸۴)
شهرت با او یک فرشته بود
با سریال «روزگار غریب» در سال 1383 اولین تجربه حرفه ای را بدست آورد تا اینکه یکسال بعد با سریال «او یک فرشته بود» در نقش شیطان ، چهره اش به شهرت رسید
در سال 1389 هم در سریال «فاصله ها» کنار چهره هایی چون شاهرخ استخری و دانیال حکیمی خوش درخشید
تجربه کارگردانی
سال 1397 بهاره افشاری در مقام کارگردان فیلم «سریک» را ساخت که در مورد اسب مسابقه ای سردار آزمون است که در این فیلم درگیر ماجرای دوپینگ می شود.
خصوصیات اخلاقی بهاره افشاری
رفیق باز است. الناز حبیبی و نرگس محمدی از دوستان نزدیکش هستند. بسیار رک است و تا کنون پشت سر کسی صحبت نکرده است. عاشق رنگ های شاد است: زرد و قرمز و سبز و سفید از رنگ های مورد علاقه اش است.. خانواده او را بداخلاق می دانند تا جایی که مادرش می گوید اگر کسی با او ازدواج کند به او چک سفید امضا می دهد.
فعالیت بهاره افشاری در عرصه مد!
تا به حال زیباترین یونیفورمی که دیده ام یونیفورم هواپیمایی قطر بوده است. کت و دامن و کلاهی به رنگ زرشکی بسیار زیبا که نه تنها مسافر را خسته نمی کند بلکه شادابی خاصی به او می بخشد. در حالی که در همین هواپیمایی ما که گاهی مسافر مجبور است چند ساعت در هواپیما بنشیند از رنگ های بسیار تیره ای مانند مشکی – قهوه ای و سورمه ای استفاده می شود که جذاب نیست.
اگر روزی قرار باشد من طرح و ایده ای در مورد یک یونیفرم خاص ارائه کنم، حتما رنگ شاد و طرح های ساده پیشنهاد می کنم، چرا که رنگ تیره در روحیه افراد اثر بد و مخربی دارد. متاسفانه در میان یونیفورم های ایرانی جذابیت خاصی نمی بینم.
بهاره افشاری در ادامه می گوید: البته تا ده یا پانزده سال پیش همه بچه مدرسه ای ها یا دانش آموزان، شادترین رنگی که برای مدرسه استفاده می کردند طوسی بود که خوشبختانه چند سالی است که رنگ های شاد جایگزین رنگ های تیره قبلی شده که جای خوشحالی است!
حواشی بهاره افشاری
از حواشی بهاره افشاری باید به تیترهای بنیامین بهادری همسر بهاره افشاری و ممنوع الکاریش اشاره کرد.
بهاره افشاری مانند خیلی از بازیگران دیگران چندین بار شایعاتی مبنی بر ازدواجش در رسانه های مجازی منتشر شد اما تمامی این شایعات کذب است و ایشان در حال حاضر مجرد است.
رابطه سردار آزمون و بهاره افشاری: پستی که سردار آزمون در اینستاگرامش منتشر نمود باعث جنجال هاي بسیاری شد، او در عکسی که دیروز به اشتراک گذاشت خطاب به بهاره افشاری نوشت: داداشیت فدات بشه! و سپس واکنش سعید عزت اللهی به این پست دعوا را بین ملی پوشان لژیونر ایران بیشتر کرد.
استوری سردار آزمون مهاجم جوان تیم ملی در استوری اینستاگرامش عكسی از مكالمه تصويریاش با بهاره افشاری بازيگر جوان سينما و تلويزيون منتشر كرد.مثل اینکه بازیکنان تیم ملی فوتبال به حاشیه کشیده شده اند و این اتفاق در آستانه بازی هاي جام جهانی 2018 روسیه برای فوتبال ایران فاجعه محسوب می شود.
فعالیت هاي اینستاگرامی بازیکنان فوتبال کشورمان باعث دعوا و کدورت بین انها شده است و این اتفاق باعث میشود که جو صمیمانه اي که در تیم ملی حاکم است رابه هم بزند!سردار آزمون در ارتباط تصویری خود با بهاره افشاری بازیگر سینما می نویسد “داداشیت فدات بشه” و بعد از دقایقی سعید عزت اللهی ملی پوش دیگر فوتبال ایران به سردار حمله میکند.
سعید عزت اللهی در پستی کنایه آمیز برای سردار آمون می نویسد:«درد جامعه ما دختر بازیگر 19 ساله اي که کات میکنه نیست درد جامعه ما آدمهایی هستن که فاز روشنفکری برداشتن و بپا نداده هاي خود داداشی فدات شه میکنن! هر کس عیب هاي خودشونو اول ببینه بعد دنبال پز گل زده به بایرن مونیخ باشه
صفحه اینستاگرام بهاره افشاری :
وی در اینستاگرام صفحه ای با آیدی baharehafshariofficial دارد.
بازی تخته نرد از مزوپوتامیا در امپراطور فارسی یا ایران امروزی، عراق و سوریه آمده است و قدیمی ترین نوع بازی تخته شناخته می شود. تخته نرد معمولاً روی سطوحی مثل چوب بازی می شد که با استفاده از سنگ آن را علامت گذاری می کردند. در گذشته تاس موجود در بازی از استخوان، سنگ، چوب یا گل بود که ریشه در هزاران سال پیش دارد. در آن زمان مصریان، سومریان، رمانی ها و فارس ها از این ابزار برای بازی های تخته ای استفاده می کردند.
بازی تخته نرد در آسیا
نام تخته نرد متعلق به کشور های آسیایی است که به این بازی اختصاص داده شده است. اولین بار این بازی 800 سال قبل از میلاد مسیح در جنوب غرب آسیا تا ایران خودش را نشان داد. این بازی را دو نفر با دو عدد تاس انجام می دهند. نرد یک نام فارسی است که برای محصولات چوبی مثل تخته که روی آن بازی انجام می شود، به کار می رود. تخته نرد به معنای جنگ و مبارزه روی چوب است.
هم اکنون انواع بازی های کامپیوتری از تخته نرد هم موجود است که به طور همزمان چندین بازیکن می توانند به صورت اینترنتی این بازی را انجام دهند، آن را ذخیره کنند، تماشا کنند یا رتبه خودشان را با دیگران مقایسه کنند. به همین دلیل طرفداران این بازی هنوز هم کم نشده است.
اعداد تاس در تخته نرد:
1: يکتايی و خداپرستی
2: آسمان و زمين
3: پندار نيک؛ گفتار نيک، کردار نيک
4: شمال، جنوب، شرق، غرب
5: خورشيد؛ ماه، ستاره، آتش، رعد
6: شش روز آفرينش
1. چیدن مهره ها بر روی زمین( تخته نرد)
دو راه برای چیدن مهره ها بر روی زمین بازی (تخته نرد) وجود دارد که البته هر دو راه کاملا یکسان است. همانطور که در تصویر میببنید؛ اگر شما مهره ی سفید را انتخاب کرده باشید، نحوه ی حرکت شما روی زمین (تخته نرد) بر خلاف جهت عقربه های ساعت خواهد بود.
2. انداختن تاس
بعد از چیدن مهره ها، ابتدا هر بازیکن یک تاس را می اندازد و بازیکنی که عدد بیشتری بیاورد بازی را شروع می کند. اگر هم مساوی شوند ، دوباره تاس می اندازند.
3. شروع بازی تخته نرد
برای شروع بازی تخته نرد هر دو بازیکن تاس می اندازند و هر کدام تاس بیشتر و یا طبق توافق تاس کمتری را آورد، می تواند رنگ مهر ها و نحوه ی چیدن مهره ها را انتخاب کند و همچنین شروع کننده ی بازی خواهد بود.
چند قانون برای حرکت مهره های تخته نرد وجود دارد:
1- هیچ گاه در بازی تخته نرد مقصد یک مهره نمی تواند یک خانه بسته باشد. خانه بسته به خانه ای گفته میشود که بیش از یک مهره حریف در آن وجود داشته باشد.
2- اگر مثلاً ۳ و ۵ آوردید می توانید یک مهره را ۸ حرکت به خانه ای باز ببرید و یا یک مهره را ۵ حرکت و مهره دیگری را ۳ خانه حرکت دهید.
3- مهره سفید روی مهره سفید قرار می گیرد (برای حریف هم به همین صورت) اما مهره سفید را نمی توانید به خانه ای که حداقل دو مهره حریف در آن وجود دارد حرکت کند و اگر مقصد حرکت، خانه بسته بود باید مهره دیگری را برای حرکت انتخاب کنید.
4- بازیکنی که تاس جفت می آورد (مانند ۲و۲ یا ۳و۳ یا ۶و۶ و…) باید ۴ بار آن عدد را بازی کند. مثلاً کسی که جفت ۶ (۶ و ۶) می آورد باید چهار بار ۶ را بازی کند. تاس جفت بهترین تاس در بازی تخته نرد است و شما را در بازی از حریف جلو می اندازد.
5- در بازی تخته نرد هر بازیکن باید تاس بریزد و حتما مهره هایش را حرکت بدهد مگر اینکه، حریف خانه هایش را بسته باشد و بازیکن قادر به حرکت دادن مهره نباشد.
6- اگر بازیکنی امکان بازی هر دو تاس را داشته باشد، باید هر دو تاس را بازی کنید، مگر آنکه هیچ راهی وجود نداشته باشد گاهی اوقات شما ممکن است یک تاس را بازی کنید به طوری که تاس دیگر شما از بین برود و شما بگویید من دوست ندارم تاس دیگر را بازی کنم و این حرکت من است.
7- دقت کنید در بازی تخته نرد همیشه ابتدا باید تاس بزرگ را حرکت داد، اما در بعضی از موارد نیز میتوان تاس کوچک را ابتدا بازی کرد به شرطی که خودتان سود کنید ولی به حریف ضرر نرسانید
8- طبق قوانین بین المللی بازی تخته نرد، هر بازیکن آزاد است که هر تعداد مهره در هر خانه قرار دهد. این قانون فقط در انگلستان فرق دارد و طی آن هر بازیکن بیش از ۵ مهره در هر خانه نمیتواند بگذارد.
اتمام بازی تخته نرد:
وقتی که تمام مهره ها را در 6 خانه سمت راست تخته جمع کردید ، باید تک به تک مهره های خود را از بازی خارج کنید و برای این کار باید تاس ها را بیندازید و به ازای هر عدد تاس ، یک مهره را از بازی خود بیرون کنید.
به طور مثال اگر عدد 3 و 5 بیاورید، باید یک مهره را از خانه شماره 5 و دیگری را از خانه شماره 3 خارج کنید و اگر در این دو خانه مهره ای نبود، باید این دو عدد را بازی کنید و به سمت جلو ببرید .
اگر تاس جفت بیارید می توانید 4 عدد مهره را از خانه ی عدد مورد نظر خارج کنید.
مثلاً اگر جفت 5 بیارید در صورتی که چهار مهره در خانه 5 وجود داشته باشد ، می توانید هر 4 عدد مهره را از بازی خارج کنید . اگر کم تر از 4 مهره در خانه 5 باشد، می توانید بقیه تعداد را از خانه 4 بردارید.
در نهایت هر بازیکنی که زودتر از دیگری مهره هایش را از بازی خارج کند، برنده محسوب می شود.
اگر در چنین شرایطی بازیکن حریف هیچ مهره ای را وارد 6 خانه سمت راست خود نکرده باشد، اصطلاحا مارس شده و 2 امتیاز را به حریف خود می دهد.
نیکولا تسلا (Nikola Tesla) اغلب به عنوان یکی از مهمترین مخترعین تاریخ شناخته میشود، کسی که به خاطر اکتشافات خود در زمینه برق از زمان خود جلوتر بود و امروز نیز همچنان بر فناوری تأثیر میگذارد. با وجود دستاوردهای زیاد تسلا با بیپولی و فقر درگذشت، دستاوردهایی که میتوانستند بیش از یک قرن کسب درآمد کنند.
نابغهای که دنیا را متحول کرد و اکنون نامش با یک واحد برقی به نام تسلا گرامی داشته میشود، در سالن مشاهیر و مخترعان، خیابانها و مجسمهها از او یاد میشود و حتی یک جایزه مهندسی معتبر به نام خود دارد، اما او در زندگی همیشه موفق نبود. تسلا به خاطر اختراعات و نظریات خود که برای بسیاری از افراد زمان خود قابل درک نبود، لقب دانشمند دیوانه گرفته بود.
نیکولا تسلا ۱۰ جولای ۱۸۵۶ در روستای اسمیلیان، واقع در امپراتوری اتریش _ مجارستان (کرواسی امروز) به دنیا آمد. پدر وی میلوتین تسلا، کشیش ارتدکس و مادرش دوکا ماندیک، مخترع لوازم خانگی بود. وی چهارمین فرزند خانواده بود و دارای سه خواهر به نامهای ملیکا، آنجلینا و ماریکا و یک برادر بزرگتر به نام دن بود که در سن پنج سالگی در سانحه سوارکاری کشته شد.
تسلا حافظه و تواناییهای خلاقانه خود را مدیون صفات ژنتیکی و رفتارهای مادرش میدانست. وی در سال ۱۸۶۱ تحصیل در دبستان سمیلجان را شروع کرد و در آنجا به تحصیل آلمانی، ریاضی و دینی پرداخت. در سال ۱۸۶۲ خانواده تسلا به نزدیکی گسپیچ نقل مکان کردند جایی که پدر تسلا به عنوان کشیش مشغول به کار بود.
زندگی خصوصی نیکولا تسلا
نکته قابل توجه در زندگی شخصی تسلا این است که وی هیچ گاه ازدواج نکرد و یک دوستی بسیار نزدیک با مارک توین داشته است. نیکولا تسلا بسیار کم خواب بود به گونه ای که خودش گفته بود هرگز بیشتر از ۲ ساعت نخوابیده است!
تسلا به گیاهخواری علاقه فراوانی داشت و رژیم غذایی خود را به نان، آب، شیر، عسل و سبزیجات محدود کرده بود. او دچار اختلال وسواسی جبری شده بود و به کبوترهای پارک مرکزی نیویورک، بسیار علاقه مند بود؛ و یکی از سرگرمی های تسلا نجات کبوترها و مراقب از پرندگان آسیب دیده بود.
وی همیشه عقیده داشت که می شود الکتریسیته را به صورت بی سیم انتقال داد ولی ضمن تلاش بسیاری که در این راه کرد هیچ گاه نتوانست به موفقیت دست یابد.
تحصیلات
پس از تحصیل در «Realschule» در آلمان، انستیتوی پلی تکنیک در گراس اتریش و دانشگاه پراگ در دهه ۱۸۷۰، تسلا به بوداپست نقل مکان کرد، جایی که برای مدتی در مرکز تبادل تلفنی مشغول به کار شد. در همین مدت اقامت در بوداپست بود که ایدهی اولیهی تولید موتور القایی به ذهن نیکولا رسید، اما بعد از سالها تلاش برای جلب توجه به اختراع خود و عدم موفقیت، تسلا در ۲۸ سالگی تصمیم گرفت اروپا را به مقصد امریکا ترک کند.
از کار برای ادیسون تا مهاجرت به آمریکا
نیکولا تسلا در سال ۱۸۸۱ به شهر بوداپست رفت و برای مرکز تلفن و تلگراف این شهر کار کرد. او پس از آغاز به کار این شرکت، به عنوان مدیر برق مشغول به کار شد. او در این مرکز تجهیزات مهم و زیادی را ایجاد کرد و به نظر میرسد مرکز تلفن و تلگراف بوداپست، او را از روزهای سخت پس از مرگ پدرش دور کرد و به سکوی پرتابی برای او تبدیل شد.
او یک سال بعد بعد به پاریس رفت و در شرکت بینقارهای ادیسون مشغول به کار شد. در این شرکت او کارش را به صورت جدی روی موتورهای برقی آغاز کرد. شرکت بینقارهای ادیسون بخشهای مختلفی داشت و نیکولا تسلا در بخش Société Electrique Edison که وظیفهاش تامین و تجهیز سیستمهای روشنایی خیابانهای حومه پاریس بود کار میکرد.
دانش و هوش بالای تسلا در این شرکت بر هیچ کسی پوشیده نبود و مدیران شرکت او را برای انجام ماموریتهایی، به دیگر شهرهای اروپا میفرستادند. در نهایت نیز عملکرد خوب او باعث شد به ایالات متحده برود و با یکی از بزرگترین همکاران و البته رقبایش آشنا شود.
اولین اقدام انفرادی
در سال 1885، تسلا بودجه ای را برای شرکت نور الکتریکی دریافت کرد و سرمایه گذاران او مأموریت یافتند تا روشنایی قوس الکتریکی را ایجاد کنند. با این وجود ، تسلا پس از موفقیت در انجام این کار مجبور به خارج شدن از فعالیت شد و برای امرار معاش مجبور شد برای مدتی به عنوان کارگر دستی کار کند.
2 سال بعد به علت دریافت بودجه برای شرکت جدید تسلا الکتریک، شانس به او روی آورد.
ارتباط تسلا با فرازمینیها
به عقیده بسیاری، تسلا ذهنی مافوق بشر داشت و نابغهای خلاق بود و به عقیده برخی به دلیل تفکرات عجیب و مرموزش او را دیوانه میخواندند. در یاداشتهایی تسلا درمورد ارتباط تله پاتیک با فرازمینیها گفته است. دفترچه یادداشت تسلا شامل طرحهایی عجیب و بلندپروازانه است که بسیاری از آنها یا به شکل راز باقی ماندهاند یا فراتر از علم فعلی بشر است.
مدتی قبل اسنادی از طریق FBI اطلاعاتی درباره تسلا را منتشر کرد. در این اطلاعات نامهای خطاب به مارگارت استرون وجود داشت که در آن نامه به وی مأموریت داده شد که کتابی در رابطه با زندگی تسلا بنویسد. در این کتاب دستیاران تسلا مدعی شدند وی دستگاه نیمه تمامی برای برقراری ارتباط با فرازمینیها داشته است که بعد از مرگش تکمیل کردهاند.
دستیاران تسلا در سال ۱۹۵۰ میلادی موفق به برقراری ارتباط با فرازمینیها شدند. فرازمینیها به دستیاران تسلا گفتند وی از سیاره ونوس آمده و در سال ۱۸۵۶ میلادی به یک خانواده زمینی سپرده شده است، البته به نظر میآید خود FBI این ادعاها را چندان جدی نگرفته است.
زندگی شخصی
نیکولا تسلا فردی منظم، سختکوش و البته تنها بود. او ساعتهای زیادی را به کار اختصاص میداد و زمان غذا خوردن، ورزش کردن و کار او بسیار دقیق و حساب شده بود. او به ظاهر خود اهمیت زیادی میداد و از جمله باوقارترین دانشمندان زمان خود بود.
حافظهی نیکولا تسلا بسیار قوی بود. او کتابهای زیادی میخواند و آنها را بهطور کامل حفظ میکرد. او حافظهی تصویری دقیقی نیز داشت و تنها با شنیدن نام یک جسم، جزئیات آن را به خوبی به یاد میآورد. تسلا به ۸ زبان زندهی دنیا از جمله صربستانی، چک، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، مجارستانی، ایتالیایی و زبان لاتین مسلط بود.
نیکولا تسلا هیچگاه ازدواج نکرد. او در جایی عنوان کرده بود که تصور میکند شخصیتش برای یک زن ارزشی ندارد. او در بسیاری از مواقع به عنوان مدافع حقوق زنان شناخته شده و البته انتقادهایی در مورد تلاش زنان برای انجام رفتارهای مردانه داشته است. از نظر او زنان در تلاش برای افزایش قدرت خود، در حال تبدیل شدن به مردان بودهاند. در سالهای پایانی عمر تسلا عنوان کرده بود که ازدواج نکردن یکی از بزرگترین فداکاریهای او برای کارش بوده است.
مرگ نیکولا تسلا
تسلا توانست ثروت بسیاری به دست آورد، ولی کل آن را صرف پژوهش های علمی می کرد و در حالی که با بدهکاری و فقر دست و پنجه نرم می کرد، سرانجام در تاریخ هفتم ژانویه ۱۹۴۳ میلادی و در سن ۸۶ سالگی در اتاقک هتلی در شهر نیویورک از دنیا رفت.