با سلام در این پست برای شما عزیزانی که اسمشون پرهام هست یا اسم عزیزشون سری جدید عکس اسم پرهام آماده کرده ایم . امیدوارم از این سری عکس اسم پرهام خوشتان بیاید و داخل شبکه اجتماعی استفاده کنید.
اسم: پرهام
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: طبیعت/ الهه تقدیر کننده طبیعت – برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است
اگر زندگی فرصت دوباره متولد شدن به من بدهد
این بار زودتر تو را پیدا خواهم کرد
تا زمان طولانی تری عاشقت باشم
[divider]
قبل از آنی که بیایی
چه کویری بودم
زندگی با تو
چه گلدان قشنگی ست گلم
همان گوشه خالی دلت
که هیچ کس پیدایش نمی کند، هیچ کس
آن جا را برای من کنار بگذار
[divider]
تو مثل خنده گل
مثل خواب پروانه
تو مثل آنچه
که ناگفتنی است، زیبایی
[divider]
خدا وقتی تو را آفرید
معجزه کرد
من هر وقت
به چشمانت نگاه می کنم
ایمان می آورم
زندگی رقص دل انگیز
خطوط لب توست
[divider]
مرا تا دل بود، دلبر تو باشی
“نظامی”
[divider]
شعر عاشقانه برای همسر عزیزم
“تو را دوست دارم”
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند …
“احمدشاملو”
[divider]
کاش
میگفتی چیست
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاریست …
“فریدون مشیری”
گفته بودم
به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همه ی فرضیه ها ریخت به هم
******
تا در تو نظر کردم رسوای جهان گشتم
آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد
“عطار”
قلب من کودکی ست
که تا “تو” بیشتر بلد نیست بشمارد
[divider]
وقتی با منی
معجزه ای به نام آرامش
در من رخ می دهد!
[divider]
بیهوده مگو که دوش حیران شده ای
سر حلقه ی عاشقان دوران شده ای
از زلزله و عشق خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای …
“شفیعی کدکنی”
[divider]
ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی
خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام …
“صائب تبریزی”
[divider]
کاش پیدا بشوی … سخت تو را محتاجم
من
می دانم به کجای قلبت
شلیک کرده ام
تو
دیگر
خوب نخواهی شد
“افشین یداللهی”
[divider]
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند
من کافر همه شب با تو به آغوش کشم
“خواجوی کرمانی”
[divider]
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد…!
“سعدى”
[divider]
صدای خنده های تو
افتادن تکه های یخ است
در لیوان بهار نارنج
بخند!
می خواهم گلویی تازه کنم!
“محسن حسین خانی”
این سینه پرمشغله از مکتب اوست
و امروز که بیمار شدم از تب اوست
پرهیز کنم ز هرچه فرمود طبیب
جز از می و شکری که آن از لب اوست
“مولانا”
[divider]
شعر عاشقانه دلنشین
ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجراییست که در حافظه دنیا نیست
نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست
تو گمی درمن و من درتو گمم باورکن
جز دراین شعر نشان و اثری ازما نیست
شب که آرام تر از پلک تو را میبندم
بادلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
من و تو ساحل و دریای همیم اما نه!
ساحل اینقدر که درفاصله با دریا نیست…
“محمد علی بهمنی”
[divider]
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ …!
“عرفی شیرازی”
[divider]
تو چه دانی که چه ها کرد فراقت با من؟
داند این آنکه ازین غم بود او را قدری
غم هجران تو ای دوست، چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری؟
“عراقی”
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟ “سعدی”
[divider]
آمدم یاد تو از دل به برونی فکنم
دل برون گشت ولی یاد تو با ماست هنوز …!
“مهدی اخوان ثالث”
[divider]
در امتداد هر شب
من هستم و تمامت
با خویشتن نشستن
در خویشتن شکستن
“حمید مصدق”
خسته از عمری زمستانم
بهارم می شوی ..؟
[divider]
همین که گاه به من فکر میکنی کافیست
بمان و پشت سرم عاشقانه غیبت کن
“امید صباغ نو”
[divider]
شعر عاشقانه نو
مرفین آغوشت را
نه هلال احمر دارد
نه کوچه هاى ناصر خسرو !!
و این ..
بدترین تجویز شب هاى من است
[divider]
من در تو گریزان شدم از فتنه خویش
من آن توام مرا به من باز مده
“مولانا”
[divider]
بار اول که دیدمت
چنان بی مقدمه زیبا بودی
که چند روز بعد
یادم افتاد
باید عاشقت میشدم..!
[divider]
پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی ست
پشت پرچین من این سو همه اش ویرانیست
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
دست های تو کجایند که آزاد شوم؟
هیچ جایی به جز آغوش تو دیگر جا نیست
ابرها طرحی از اندام تو را می سازند
که چنین آب و هوای غزلم بارانیست
شعر آنیست که دور لب تو می گردد
شاعری لذت خوبیست که در لب خوانیست
دوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست
دوستم داشته باش عشق به این آسانیست!
“حسین جنت مکان”
[divider]
تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم؟
“شهریار”
[divider]
چه ماندن دلچسبی خواهد شد
برود
برگردد
بگوید: نشد!
[divider]
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود،
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش!
“حسین منزوی”
[divider]
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی…
“سعدی”
[divider]
خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد
ناز معشوق دل آزار خریدن دارد
فارغ از گلّه و گرگ است شبان عاشق
چشم سبز تو چو دشتی است! دویدن دارد
شاخه ای از سر دیوار به بیرون جسته
بوسه ات میوه ی سرخی است که چیدن دارد
“کاظم بهمنی”
[divider]
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز…
“ادیب نیشابوری”
قهوه میریزم برایت نیستی آن سوی میز
هی شکر میریزم و تلخ است جای خالی ات!
[divider]
ﺷﺎﯾﺪ ﺷﺒﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﻮﺩ ﻭﻟﯽ
ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ نمیشوﺩ !
[divider]
می رود کز ما جدا گردد ولی
جان و دل با اوست هر جا می رود
“رهی معیری”
جان دلم…
غرور مردانه و این حرفها…
بماند برای غریبه ها…!
به من که رسیدی…
ورد زبانت باشد دوستت دارم…
[divider]
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست!؟
“شهریار”
گفته بودی با قطار اینبار خواهم رفت و من!
مانده ام باید چطور این چرخ را پنچرکنم؟!
[divider]
از پریدنهای رنگ و از تپیدنهای دل
عاشق بیچاره هرجا هست رسوا میشود …
[divider]
تو باید بتابی به دنیای من
که بیتاب ماندم، که دلواپسی
ببین! زندگی تاب بازی شده
که هی میروی و به من میرسی
[divider]
زن ها
آن شبی که دوستت دارم دلخواهشان را می شنوند
با گوشواره می خوابند….
[divider]
به چه مشغول کنم دیده و دل راکه مدام
دل تو را میطلبد ، دیده تو را میجوید…
“صائب تبریزی”
جای مهتاب،به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند
“فریدون مشیری”
[divider]
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
[divider]
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه ی دیگر بچشان مست ترم کن
“حسین منزوی”
[divider]
کائنات
فداى لبخند شیرین اول صبحت؛
بخند جانم!
تو دلخوشی
روزهاى کسل کنندهاى…
“علی قاضی مقام”
[divider]
با هجر تو هر شب ز پی وصل تو گویم
یارب تو شب عاشق و معشوق مکن روز
“سنایی”