اگر به دنبال ضرب المثل با معنی بگردید متوجه خواهید شد نه تنها تعداد آنها بیشمار است بلکه معنی بسیاری از آنها را یا قبلا نمی دانستید یا درست متوجه نشده بودید. پس بد نیست نگاهی به مطالبی با عنوان ضرب المثل ایرانی یا ضرب المثل فارسی بیندازید؛ از ضرب المثل کوتاه با معنی یا ضرب المثل ساده، یادگیری را شروع کنید. ضرب المثل با توضیح باید همراه باشد تا سوءبرداشت پیش نیاید و جایگاه صحیح آن را بدانیم.
1. یگ شریکی را سر چار راهی مشکن: کاری که چند تن در آن شریک باشند غالباً به دلیل اختلافات نتیجه خوبی نمیدهد. یا به عبارتی آشپز که دوتا میشه غذا یا شور میشه یا بی نمک.
2. هادی ، هادی اسم خود بر ما نهادی: یعنی که به ارتکاب عمل خلافی دست زده ای و مرا بدان متهم می کنی.
3. یک دست صدا نداره: باید با دیگران متحد بود.
4. یک چشم گریان و یک خندان: در مورد کسی گویند که دو گانه عمل می کند.
5. یاردیرینهمراگونهزبان توبه مده که مراتوبهشمشیری نخواهدبودن: سرسختی
6. خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود: پس از برخورداری از شیرین کامیها و خوشیهای زودگذر گفته میشود یا در جایی که شخصی یا جمعی برای انجام کار دست به کار شوند، ولی حادثه غیرمترقبهای آنها را از ادامه خدمتگزاری باز دارد و به نتیجهای نرسیده باشند.
7. وجود یکی است ولی شکم دوتاست: یعنی دو نفر هر چقدر به یکدیگر نزدیک باشند باز هم از هم جدا هستند.
8. فلانی اجاقش کوره: منظور از کسی است که بچه دار نمی شود.
9. هرکه در زندگانی نانش بخورند چون بمیرد نامش نبرند: کارحسنه کردن در این دنیا
10. صابوش به جامهی کسی خوردن: یعنی ضرور و زیان به او هم رسیده.
11. نفس از جای گرم برآمدن: در مورد شخصی گفته می شود که بی خیال مستمندان باشد.
12. مزن بی تأمل بگفتار دم نگو گوی گردوگوئی چه غم: بدون فکرحرف نزدن واگر هم سخن گفته شد دیگر جای تأسف خوردن نیست.
13. دیگ شریکی را سر چار راهی مشکن: کاری که چند تن در آن شریک باشند غالباً به دلیل اختلافات نتیجه خوبی نمیدهد. یا به عبارتی آشپز که دوتا میشه غذا یا شور میشه یا بی نمک.
14. ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است: ارزش وقت را دانستن.
15. لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست: وقتی می توان ببخشی انتقام نگیر.
16. عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید: دوری از تکبر ویا خودتعریفی
17. خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود: پس از برخورداری از شیرین کامیها و خوشیهای زودگذر گفته میشود یا در جایی که شخصی یا جمعی برای انجام کار دست به کار شوند، ولی حادثه غیرمترقبهای آنها را از ادامه خدمتگزاری باز دارد و به نتیجهای نرسیده باشند.
18. گرگ که پیر می شود ، رقاص شغال می شود: هر آدم شروری ، در روزگار پیری دست آموز دیگرانست.
19. شتری که در خانه ی همه را می زند: عاقبتی که برای همه است.
20. آسوده کسی که خر ندارد، از کاه و جو اش خبر ندارد: آدم فقیر نگران از دست رفتن مالش نیست.
21. کس نبیند بخیل فاضل را کر نه در عیب گفتنش کوشد ور کریمی دو صد گز دارد کرمش عیبها فرو پوشد: افراد فاضل.
22. آش کشک خالهته، بخوری پاته، نخوری پاته: این کار را باید انجام دهی. چه دلت بخواد چه دلت نخواد.
23. قاشق نداره آش بخورد: کنایه از شخص بینهایت تهیدست است و وسیله لازم را دراختیار ندارد.
24. عالم نا پرهیزگار کور شعله دارست: در نکوهش دانشمند بی تقوا ونترس از خدا.
25. از درد ناعلاجی به گربه میگه خانوم باجی: وقتی که به ناچار مجبور به پذیرش چیز یا کس دیگری بشوند، این ضرب المثل را به کار میبرند.
26. فهم سخن چون نکند مستمع قوت طبع از متلکم بجوی: فهمیدن سخنان گوینده در هنر سخن گفتنش نهفته است.
27. عاقبت حق به حقدار رسید: همیشه در سرانجام هر کار کسی که حق دارد برنده است.
28. مثل ﮐﺒﮏ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﺮﻑ ﻣﯽﮐﻨﺪ: سعی میکند از دور و بر خود بی اطلاع بماند؛ چون فکر میکند به نفع اوست که بی اطلاع باشد.
29. عطای او را بلقای او بخشیدم: در مورد افردای که خیر و شر آنها یکی است.
30. وجود یکی است ولی شکم دوتاست: یعنی دو نفر هر چقدر به یکدیگر نزدیک باشند باز هم از هم جدا هستند.
31. مثل سیبی که از وسط نصف شده باشد: دو نفر و یا دو چیز شباهت فراوانی به یکدیگر داشته باشند.
32. طاووسرابهنقش ونگاریکه هستخلقتحسینکنند واوخجل ازپایزشتخویش: ظاهر بینی افراد
33. سیر به پیاز میگه پیف پیف چقدر بو می دی: کنایه به کسی است که خود پر از عیب و اشکال است ولی عیب کوچک دیگران را بزرگ جلوه دهد.
34. مال یک جا میرود ایمان هزار جا: مالی از فردی دزدیده شود و مالباخته بدون اطمینان به همه کس شک و ظن داشته باشد و تهمت بزند.
35. صد تا چاقو بسازه ، یکیش دسته نداره: یعنی هیچوقت بهحرفش اعتماد نکن.
36. ضعیفی که با قوی دلاور کند یار دشمن است در هلاک خویش: هرکس باید به توان خودش کاری را انجام دهد.
37. مال بد بیخ ریش صاحبش: این ضرب المثل زمانی به کار میرود که وسیلهای که دارای عیب باشد، همیشه به صاحبش بازمیگردد و صاحب آن وسیله هم به ناچار باید آن را بپذیرد.
38. سخن را سر است ای خردمند و بن میاور سخن در میان سخن: دوری کردن از میان حرف دیگران پریدن.
39. نفس از جای گرم برآمدن: در مورد شخصی گفته می شود که بی خیال مستمندان باشد.
40. مار از پونه بدش میآید، در لانهاش سبز میشود: کسی از چیز یا شخصی گریزان باشد و مرتبا با آن رو به رو شود.
41. سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند: وقتی احتیاج به کاری نیست دنبال کار اضافی نرو.
42. مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد: کسی از چیزی ضرر دیده از آن چیز برای هیشه رعب ووحشت دارد.
43. ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺍﻣﺴﺎﻟﯽ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﭘﺎﺭﺳﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ: فردی ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺎﻣﻮﺧﺘﻪ و میخواهد به شخص با تجربهای آموزش بدهد. نظیر: غوره نشده، مویز شده.
44. سکوت نشانه ی رضایت است: وقتی کسی ساکت است رضایتش را نشان می دهد.
45. ﮔﺮﮒ ﻭ ﻣﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏﺟﺎ ﻣﯽﺧﻮﺭﻧﺪ: ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ و کسی به دیگری آزار نمیرساند.
46. ﮔﺮﺑﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﻮﺵ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﺩ: ﻫﯿﭻﮐﺲ بدوﻥ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺍﺟﺮﺕ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ، ﺗﻼﺵ ﻭ ﺯﺣﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺐ ﺳﻮﺩ ﺍﺳﺖ.
47. رفت که ریش در بیاورد ، سبیلش را هم باخت: خواست وضع بهتری پیدا کند ، آنچه داشت از دست داد.
48. زیر رنج بود گنج های پنهانی: نتیجه دادن زحمات.
49. ﮐﻼﻍ ﺳﺮ ﻻﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ: ﺑﻪ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺎﻥ ﻧﺎﺳﺰﺍﮔﻮﯾﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ. نظیر: فحش به فامیل تف سر بالاست.
50. درخت هرچه بارش بیشتر می شود سر فروتر می رود: در ستایش فروتنی افراد دارای مقام ویا ثروت.
سخن آخر
در این مطلب گلچینی از ضرب المثل های فارسی را با معنی ارائه کردیم. امیدواریم مورد پسند و استفاده شما قرار گرفته باشد.