عکس اسم امید سری جدید عکس نوشته امید در خدمت کاربران سایت هستیم امیدوارم از این مجموعه 44 عدد عکس اسم امید خوشتان بیاید و داخل پروفایل تلگرام و سایر شبکه های اجتماعی استفاده بکنید.
امید اسم پسرانه است، معنی امید: 1- آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ 2- اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.
اسم فارسی
فراوانی اسم امید در حال حاضر تقریباً 205750 نفر با اسم امید در قید حیات می باشند (این آمار تا سال 94 می باشد).
[divider]
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان! ای که ماندگار تویی
شهاب زود گذر لحظه های بوالهوسی است
ستاره ای که بخندد به شام تار تویی!
جهانیان همه گر تشنگان خون منند
چه باک زان همه دشمن، چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
عشق است باقی ای دل باقی همه حکایت
ما عمر خویشتن را ضایع نمی گذاریم
خمخانه ایست معمور در وی شراب راوق
از بهر باده نوشان پیمانه می شماریم
هر عارفی که بینیم دایم امیدوار است
از ذوق نعمت الله ما نیز امیدواریم
[divider]
گرچه هیچ نشانه نیست اندر وادی
بسیار امیدهاست در نومیدی
ای دل مبر امید که در روضه ی جان
خرما دهی ار نیز درخت بیدی
[divider]
هرچند فراق، پشت امید شکست
هرچند جفا دو دست آمال ببست
نومید نمی شود دل عاشق مست
هر دم برسد به هر چه همت، دربست
از اهل زمان عار می باید داشت
وز صحبتشان کنار می باید داشت
از پیش کسی کار کسی نگشاید
امید ، به کردگار می باید داشت
[divider]
غمناکم و از کوی تو با غم نروم
جز شاد و امیدوار و خرم ندوم
از درگه همچون تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و من هم نروم
کسی که امید دارد
فقیر نیست
همیشه چیزی دارد
رسول یونان
[divider]
در ازدحام این همه ظلمت بی عصا
چراغ را هم از من گرفته اند
اما من
دیوار به دیوار
از لمس معطر ماه
به سایه روشن خانه باز خواهم گشت
پس زنده باد امید
در تکلم کورباش کلمات
چشم های خسته مرا از من گرفته اند
اما من
اشاره به اشاره
از حیرت بی باور شب
به تشخیص روشن روز خواهم رسید
پس زنده باد امید
در تحمل بی تاب تشنگی
میل به طعم باران را از من گرفته اند
اما من
شبنم به شبنم
از دعای عجیب آب
به کشف بی پایان دریا رسیده ام
پس زنده باد امید
در چه کنم های بی رفتن سفر
صبوری سندباد را از من گرفته اند
اما من
گرداب به گرداب
از شوق رسیدن به کرانه موعود
توفان های هزار هیولا را طی خواهم کرد
پس زنده باد امید
چراغ ها ، چشم ها ، کلمات
باران و کرانه را از من گرفته اند
همه چیز
همه چیز را از من گرفته اند
حتی نومیدی را
پس زنده باد امید
به آن ذره نور در دوردست می نگرم
نور
دور
نور
دور
ای شب زده
ای مغموم
ای نا امید از نور
من نیز چون تو زخم دارم از این نامردمی ها
ولی نور را باید دید
ابرها را کنار باید زد
پشت این ابرهاست که نور هنوز هم نفس می کشد
هرچند بیداری امان زخمی و چشمانمان خسته است
ولی زخم بیداری نباید کهنه تر گردد
این زخم نباید ناسور شود
ماه و ستاره تا ابد پشت ابر نمی مانند حتی در شب ظلمت
من به امیدواری خود معتادم
زخم بیداری نباید کهنه تر گردد
در پوشش سیاه هر شب تبسمی از طلوع صبح پیداست
به آن لبخند امید باید بست
این زخم نباید کهنه تر گردد
من به امیدواری خود معتادم
نور را باید دید
زورق بر آب می اندازند
با خوابهای طلائی
بی خبر از مرگی دوردست و نابهنگام
کسی اینجا در انتظار کسی ننشسته است
ای چشمان منتظر باران؛ دریا
آنسوی تر خواهیم رفت ؛ به کنه ژرفا
کسی اینجا یارای کسی نخواهد بود
اما باد به اتفاق از مسیر امیدواری است
گویا همه چیز بسمت مراد شکل می گیرد
گوئی کسی منتظر کسی بود
همه وقت پریشان
خود را در پستوی ذهنت
به پنجره ها می کوبم تا منتشر شوم
و رویاهای سر خورده در قفس را
معنا کنم
معنویتی که سالهاست
از این دیار رخت بسته است
شاید او با تمنای تو بازگردد
تو را روزنه ای از
انعکاس طلیعه ی برآمده از شفق می بینم
که در این زمانه ی یأس امیدواری است
بعد نومیدی بسی امیدهاست
از پس ظلمت، دو صد خورشیدهاست
مولوی
[divider]
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
[divider]
به هنگام سختی مشو نا امید
که ابر سیه بارد آب سفید
نظامی
[divider]
نومید مکن مرا و رخ برمفروز
کاخر به تو جز درد ، امیدی دارم
سنایی
[divider]
سرسبز آن درخت که از تیشه ایمن است
فرخنده آن امید که حرمان نمی شود
[divider]
خوش آن رمزی که عشقی را نوید است
خوش آن دل کاندر آن نور امید است
پروین اعتصامی
در انتظار رویت ما و امیدواری
در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
حافظ
[divider]
چه خوش باشد دل امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی
فخرالدین عراقی
[divider]
مجنون ز سر امیدواری
می کرد بسجده حقگزاری
نظامی
[divider]
عاشق چو شنید امیدواری
گفتا که بیار تا چه داری
نظامی
[divider]
کاری که ازو امید داری
باشد سبب امیدواری
نظامی
[divider]
عمر دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
سعدی
[divider]
لطفی کن از آن لَطَف که داری
بگشای در امیدواری
نظامی
[divider]
در ترس چنان امیدواریست
در وقت امید رستگاریست
نظامی
ما به امید عطای تو چنین بی کاریم
کار ما را به امید دگران نگذاری
صائب تبریزی
[divider]
خداوندی چنین بخشنده داریم
که با چندین گنه امیدواریم
خدایا گر بخوانی ور برانی
جز انعامت دری دیگر نداریم
سعدی
[divider]
در دو عالم نیست مقصودی مرا، جز دیدن تو
شاید ار امیدواری را به امیدی رسانی
اوحدی مراغه ای
[divider]
اگر خلاص محالست ازین گنه که مراست
بدان کرم که تو داری امیدواری هست
سعدی
زندگی زیباست، تماشاییست!
چرا زیبا نمی بینیم؟
چرا گاهی به پای این همه خوبی نمی شینیم؟
چرا با هم نمی خندیم؟
مگر دنیا چه کم دارد؟
ببین این آسمان آبی ست
ببین دنیای ما آکنده از پاکی ست
و خوبی تا ابد پاینده می ماند
تو باور کن
همین کافی ست …!
[divider]
Life is hope
Loosing hope
They’re looser
Wiser ones hope
They’re winner
زندگی امید است
آن هایی که امید خود را از دست می دهند
افراد بازنده هستند
و افراد اندیشمند کسانی هستند که امید دارند
و آن ها همیشه برنده هستند
[divider]
همه چیز
از آنجایی خوب می شود
که تو می آیی
که “تو” می خواهی
که “تو” می گویی دوستم داری
[divider]
زندگی را ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ
ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ می گیرد
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ
ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ
[divider]
اگر دانی که دنیا غم نیرزد
بروی دوستان خوشباش و خرم
غنیمت دان اگر دانی که هر روز
ز عمر مانده روزی می شود کم
سعدی شیرازی
تو مرا می فهمی
من تو را می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است
تو مرا میخوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان میدانم و
تو هم می دانی تا ابد در دل من می مانی
[divider]
زندگی باور می خواهد آن هم از جنس امید
که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد
یک امید از ته قلبت به تو گوید
که خدا هست هنوز …
[divider]
کاش می دیدم چیست
آن چه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت
آن جام لبالب از جان دارو را
سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می گذرد
[divider]
در کتاب چار فصل زندگی
صفحه ها پشت سرِ هم می روند
هر یک از این صفحه ها، یک لحظه اند
لحظه ها با شادی و غم می روند…
گریه، دل را آبیاری می کند
خنده، یعنی این که دل ها زنده است …
زندگی، ترکیب شادی با غم است
دوست می دارم من این پیوند را
گر چه می گویند: شادی بهتر است
دوست دارم گریه با لبخند را
“قیصر امین پور”
[divider]
همچون باران باشیم
رنج جدا شدن از آسمان را
در سبز کردن زندگی جبران کنیم
[divider]
به هنگام سختی مشو نا امید
که ابر سیه بارد آب سفید
نظامی
[divider]
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن، فرصت شمار امروز را
[divider]
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
سعدی
[divider]
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
سعدی
[divider]
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
[divider]
چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند
مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخند
غصه ها فانی و باقی تو بخند
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند
[divider]
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور